مونا مونا ، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

دختر من

خستگی مامان

1391/12/27 1:17
نویسنده : خاله و مادر
120 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دخترگلم

الان ساعت 1بامداد یکشنبه27اسفندماه91هست ودیگه واقعا جیزی تا اومدن تونمونده ..احتمالا کمتراز1ماه

البته تاریخ دقیق 3-2-1392خواهدبود...بشرطی که من توروبصورت طبیعی زایمان میکردم وتوی تمام سونوهاییکه رفتم این تاریخونوشته....ولی گلم ما قراره 10روز زودتر هموببینیم قلبتاریخ دقیق هنوزمعلوم نیس

دخترم چهارشنبه ای که درپیشه 30اسفندهست وسال جدید 92هم فرا میرسه....امسال یجوریه

نمیدونم چرا!!!!! یه حسی دارم  حسی گنگ وناشناخته نمیدونم خوشحالم یا غمگینم اصلن هیچی مثه سالهای پیش نیس ...شایدم دلیلش انتظاریه که واسه دنیا اومدن تو دارم واون خیلی واسم بزرگترومهمتره گاهی فکر میکنم ایا امادگیشودارم؟ میترسم اماده نباشم ویهووووبا امدن تو همه چیز بریزه بهمکلافهو این مساله مضطربم میکنه.....

خلاصه اینکه گلم مامانی فعلا خیلی سرحال نیس وتوروزبه روز داری بزرگتر میشی وتکون میخوری  گاهی اونقدر ورجه وورجه میکنی که مامانیواقعا اذیت میشه..البته این اذیت شدنه همراه با لذت درونی وخوشحال ومشعوف میشم که سالمی وابراز وجود میکنی...

گلم فعلا مامانی میره که بخوابه وسعی میکنه که استراحت کنه

پس بووووووووووووس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله مونا
27 اسفند 91 12:43
تموم میشه این روزها و بغل میکنی اون تپل رو
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر من می باشد