امروز یکساله شدی دخترکم
باغچه خونه وگلهای شببو
نزدیک یکسالگی
اخرین باری که اومدم اینجا شش ماه پیش بود وای ی خداا چقدر زمان گذشته وچه اتفاقاتی ،،، شاید دیگه لطفی نداشته باشه گفتنشون اما فعلاهمین که دخترکم تا 3روز دیگه یکساله خواهدشد ودراین مدت یک دنیا عوض شده وشیطون
نویسنده :
خاله و مادر
16:48
دایی حامد ومونا
موناومامان بزرگ مهربون
دخترکم بهارم عشقم
اغازشش ماهگی
عزیزکم دخترم سلام امشب که دارم واست مینویسم ١روز از ٥مهگی توگذشته وارد ٦ماهگی شدی...همیشه ٦مهگی بچهارا دوست داشتم چون کاملا رفتارهاشون تغییرمیکنه وکارهای معناداری میکنن خیلی شیرین میشن چون به رفتار اطرافیانش عکس العمل نشون میدن وووو الان تونسبت به گذشته خیلی شیرین ترشدی والبته کمی لوس اخه همش از من میخای که بغلت کنم وحاضرنیستی روی زمین دراز بکشی....بهیچ وجه سرت رو زمین نمیزاری وهرچه زور داری بکار میبری تا سرت را بالاتر از رختخواب بگیری...حتما یه عکسی از این حالتت میگیرم ومیزارم اینجا تا ثبت بشه دخترکم خیلی دوستت دارم چند وقت پیش اولین سفرت روباهم رفتیم به سمت جنوب ماهشهر شهری که مادرت اونجابزرگ شده وتادیپلم اونجابودم ...خاله انیسه وبا...
نویسنده :
خاله و مادر
21:55